امیرخسرو دهلوی:زین خوش پسران و شکل ایشان بیگانه شدم ز جمله خویشان
❈۱❈
زین خوش پسران و شکل ایشان
بیگانه شدم ز جمله خویشان
خوبان همه شهر و یک دل من
بیچاره دلم به دست ایشان
❈۲❈
با ما سر راستی ندارند
این کج کلهان مو پریشان
کشتند به تیغ غمزه ما را
این سخت دلان سست کیشان
❈۳❈
جانا، مگذر نمک فشانان
بر سوختگان و سینه ریشان
ای جمله نیکوان فدایت
لیکن دل و جان من فدیشان
❈۴❈
گر خون ریزی ز صد چو خسرو
با گرگ چه دم زنند میشان؟
کامنت ها