امیرخسرو دهلوی:جانا، گذری به بوستان کن باده خور و رخ چو ارغوان کن
❈۱❈
جانا، گذری به بوستان کن
باده خور و رخ چو ارغوان کن
جان ها که گرانست نرخ ایشان
یک بار بخند و رایگان کن
❈۲❈
از غمزه روانه کن خدنگی
یک جان مرا هزار جان کن
گر می کشیم ز کس چه پرسی؟
چیزی که ترا خوش آید، آن کن
❈۳❈
زن در دل خسرو آتش، اما
خود را ز میانه بر کران کن
کامنت ها