گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:ماهی گذشت و شب نخفت این دیده بیدار من یادی نکرد از دوستان یار فرامش کار من

❈۱❈
ماهی گذشت و شب نخفت این دیده بیدار من یادی نکرد از دوستان یار فرامش کار من
فریاد شبهایم چنین کز درد می آرد خبر بسیار دلها خون کند، این ناله های زار من
❈۲❈
زین بخت بی فرمان خود در حیرت مرگم، دمی بیرون نیاید چون کنم این جان بدکردار من
یار ار چه از چشم نکو دیدن نمی آرد مرا ای دیده بد، کور شو، گر ننگری در یار من
❈۳❈
هان، ای رقیب، ار می کشی هم بر کفش نه تیغ را مانا که شرمی آیدت از دیده خونبار من
بر جان من آخر هنوز، از چیست، بر آمد گره؟ بس نیست این کان زلف زد چندین گره در کار من
❈۴❈
گر تو نیآزاری، بگو تا خویش را قربان کنم چه پرسی از آزار دل، می بین به جان زار من
من خون خود کردم بحل، زان گونه کت باید، بکش باشد که خشمت کم شود، ای کافر خونخوار من
❈۵❈
گفتی که راز این درون سوزی ندارد آنچنان تو راست می گویی، ولی پیداست از گفتار من

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۵۳۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها