امیرخسرو دهلوی:از شب گیسوی تست روشنی روز من از رخ چون انجمت روشنی انجمن
❈۱❈
از شب گیسوی تست روشنی روز من
از رخ چون انجمت روشنی انجمن
تا که شکسته دلم صحبت زلفت گزید
صحبت دل کرد اثر، زلف تو شد پرشکن
❈۲❈
از سر زلفت نخاست این دل گردن زده
من ز سرش خواستم، گردن او را بزن
من همه سر می نهم پیش تو بی گفت تو
تو همه سر می کشی پیش من از گفت من
❈۳❈
بر رخ خسرو بماند نقش ز خوبان دل
تا دل پرخون اوست نقش رخت را وطن
کامنت ها