گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:برداشتن نظر ز نگاری نمی توان ور نیز می توان ز تو، باری نمی توان

❈۱❈
برداشتن نظر ز نگاری نمی توان ور نیز می توان ز تو، باری نمی توان
از چون تو گل چگونه کسی آستین کشد دامن کشیدن از سر خاری نمی توان
❈۲❈
گر در کشید گردن خورشید را دوال جز در رکاب چون تو نگاری نمی توان
چون صید طره تو نگشته ست آسمان مه را گرفتن از دم ماری نمی توان
❈۳❈
دریا شد از هوای لب تو کنار من آخر کم از لب چو کناری نمی توان
با آنکه در شکنجه غم بسته مانده ام هم باز مانده از تو چو یاری نمی توان
❈۴❈
خسرو ز دور در تو درودی همی دهد چون بر درت ز دیده نثاری نمی توان

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۵۷۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها