گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:بنشست عشق یار به جانم چنان درون کز عافیت نماند نشانی در آن درون

❈۱❈
بنشست عشق یار به جانم چنان درون کز عافیت نماند نشانی در آن درون
خوناب گشت و کشته نمی گرددم هنوز آن آتشی که هست درین استخوان درون
❈۲❈
هر کس زدی ز مردن فرهاد داستان ما نیز آمدیم در این داستان درون
یارب، کسی بد که زبانم برون کشد یک دم ز ناله می نرود از دهان درون
❈۳❈
گفتم چو دیدمش که به جانش درون کشم او رفت بی اجازت من خود به جان درون
در هر دلی که در نرود دلبری بسوز آتش به خانه اش که نشد میهمان درون
❈۴❈
خوش وقت آن زمان که بود گاه مردنم آن بت در آید از در من ناگهان درون
مردم بر آستان و نرفتم درون، کنون خاکم نگر که باد برد ز آستان درون
❈۵❈
ای مرغ جان، بخند یکی تا برون پرد مرغی که برنشست در این آشیان درون
گفتی که خسروا، به دلم جای کرده ای خشنودم، از درم نبری که یک زمان درون

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۵۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها