امیرخسرو دهلوی:ای بوده در قفای تو دایم دعای من بیگانگی مکن که شدی آشنای من
❈۱❈
ای بوده در قفای تو دایم دعای من
بیگانگی مکن که شدی آشنای من
دست از جفا بدار، وگرنه دعا کنم
تا داد من ز تو بستاند خدای من
❈۲❈
گر من دعا کنم به سحرگاه، وای تو
گر دست من نگیری، صد بار وای من
تو از برای عشقی و عشق از برای تو
من از برای دردم و درد از برای من
❈۳❈
تو پادشاه حسنی و خسرو گدای تو
ای جان، بگو که کیست فقیر و گدای من؟
کامنت ها