گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:سواره اینک آن سرو روانم می رود بیرون بگیریدیش او، کز کف عنانم می رود بیرون

❈۱❈
سواره اینک آن سرو روانم می رود بیرون بگیریدیش او، کز کف عنانم می رود بیرون
دعایی خوانش، ای زاهد که چندین خاطر خسته به همراهی آن جان جهانم می رود بیرون
❈۲❈
بدی گر گویمت، جانا، مگیر از من که مدهوشم نمی دانم که تا چه از زبانم می رود بیرون
به جانان گفتنم ناگه نخواهد رفت جان، یارب
چه نام است این که هر بار از زبانم می رود بیرون؟
چه دل ها زان که خست این ناله های زار من، یارب جگر دوز است تیری کز کمانم می رود بیرون
❈۳❈
دلیری می کنم پیشش که خواهم ترک جان گفتن دل من داند و هم من که جانم می رود بیرون
عجب حالی که خالی می نگردد سینه خسرو بدین گونه که این اشک روانم می رود بیرون

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۶۲۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها