گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:نگویم در تو عیبی، ای پسر، هست ولیکن بی وفایی این قدر هست

❈۱❈
نگویم در تو عیبی، ای پسر، هست ولیکن بی وفایی این قدر هست
نه در هجر توام خواب و قرار است نه در عشق توام از خود خبر هست
❈۲❈
ازان ناوک که از چشم تو بر من هنوزم زخم پیکان در جگر هست
دمی غایب نه ای از پیش چشمم اگر دوری، خیالت در نظر هست
❈۳❈
سبک باشد سر خالی ز سودا من و سودای جانان تا که سر هست
نپندارم که در گلذار فردوس ز رخسارت گلی پاکیزه تر هست
❈۴❈
تعالی الله قباپوشی که او را کمر بر موی و مویی تا کمر هست
تمنای دلم کردی و دادم بفرما، گر تمنای دگر هست
❈۵❈
شب هجران دراز است ارچه خسرو مشو غمگین که امید سحر هست

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سهراب
2015-02-04T12:58:56
یک شب امیر خسرو به تنگ آمده بود از دست معشوقه خودش که پسری لاغر اندام و خوش رو و بی وفا بود که هر دم با کس دیگری داشت میلی..یه روز از امیر خسرو بدون خداحافظی دور میشه و امیر خسرو به تنگ میاد و حس و حالش را در این شعر بیان میکند