گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:جفا کز وی برین جان زبون رفت نگویم، گر چه از گفتن فزون رفت

❈۱❈
جفا کز وی برین جان زبون رفت نگویم، گر چه از گفتن فزون رفت
هم اول روز کامد پیش چشمم ز راه دیده در جانم درون رفت
❈۲❈
نه من مرده نه زنده، زان که هر بار که او آمد به دل جانم درون رفت
خطش آغاز شد، بیچاره جانم نرفت از پیش این خواهد کنون رفت
❈۳❈
دلم می گفت از او شب سرگذشتی همه شب تا به روز از دیده خون رفت
همین دانم خبرگاه سحرگاه ز بیهوشی نمی دانم که چون رفت
❈۴❈
نشد از جادویی هم زان خسرو همه عمرش به تعویذ و فسون رفت

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۶۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها