گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:مردم چشم مرا برد آب و گر آیی درو مردمی باشد که بنشینی چو بینایی درو

❈۱❈
مردم چشم مرا برد آب و گر آیی درو مردمی باشد که بنشینی چو بینایی درو
ماه را با چون تویی باری که نسبت می کند نیست چون عیاری و شوخی و رعنایی درو
❈۲❈
در رخت گم گشت عقل و گفت، یارب، چون کنم وصف زیبایی که حیران است زیبایی درو
عشق استاد است و شاگردش بلای کوی دوست مکتبش بدبختی وتعلیم رسوایی درو
❈۳❈
تشنه تو میرد آب زندگی گر بیندت زنده ای سیراب گردد گر فرود آیی درو
گرد کویت را نبیزم من به دامان دو چشم زانکه گم گردد دل بد روز هر جایی درو
❈۴❈
خلق گوید، خسروا، از عشق کی دیوانه شد چون کند بیچاره، چون نبود شکیبایی درو

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۶۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها