امیرخسرو دهلوی:دریاب که جان خراب گشته ست دل ز آتش غم کباب گشته ست
❈۱❈
دریاب که جان خراب گشته ست
دل ز آتش غم کباب گشته ست
خون جگر آب شد ز عشقت
زهره نه که گویم آب گشته ست
❈۲❈
پیش که گشایم این که زلفت
در گردن من طناب گشته ست
یک ره به من خراب کن گشت
دل بین که چسان خراب گشته ست
❈۳❈
دانم که ز مهر عارض تست
اشکم که چو لعل ناب گشته ست
زلف تو سیه چراست ماناک
بسیار در آفتاب گشته ست
❈۴❈
در کشتن خسرو آرزویت
بشتاب که بس شتاب گشته ست
کامنت ها