امیرخسرو دهلوی:ای دهلی و ای بتان ساده پگ بسته و جیره کج نهاده
❈۱❈
ای دهلی و ای بتان ساده
پگ بسته و جیره کج نهاده
خون خوردنشان به آشکاریست
گر چه به نهان خورند باده
❈۲❈
فرمان نکنند، از آنکه هستند
از غایت ناز نامراده
نزدیک دلی چنان که دل را
برداشته گوشه ای نهاده
❈۳❈
جایی که به ره کنند گلگشت
در کوچه دمد گل پیاده
آسیب صبا رسید بر دوش
دستارچه بر زمین فتاده
❈۴❈
شان در ره و عاشقان به دنبال
خونابه ز دیدگان گشاده
ایشان همه باد حسن در سر
اینها همه دل به باد داده
❈۵❈
خورشید پرست شد دل ما
زین هندوکان شوخ ساده
کردند مرا خراب و سرمست
هندوبچگان پاک زاده
❈۶❈
بربسته به مویشان چو مرغول
خسرو چو سگی در قلاده
کامنت ها