امیرخسرو دهلوی:ای آرزوی هزار سینه وندر دل تو هزار کینه
❈۱❈
ای آرزوی هزار سینه
وندر دل تو هزار کینه
هستم ز برت که هست پیدا
در جامه چو می در آبگینه
❈۲❈
هر قطره خون ز چشم من هست
بر خاتم عاشقی نگینه
ای عقل که پندنامه خوانی
در آب روان کن این سفینه
❈۳❈
طاقت به دلم نماند، یارب
انزل لقلوبنا سکینه
مجنون خراب سینه داند
اندوه من خراب سینه
❈۴❈
ننگ همه عاشقانست خسرو
مپسند سفال در خزینه
کامنت ها