گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:همه شب رود رهی رو به ره صبا نشسته همه کس به خواب راحت، من مبتلا نشسته

❈۱❈
همه شب رود رهی رو به ره صبا نشسته همه کس به خواب راحت، من مبتلا نشسته
غرضی ورای امکان چه خیال فاسد است این هوش جمال سلطان به دل گدا نشسته
❈۲❈
نفسی فرو نبردم که نه انده تو خوردم تو بگو که چون زیم من به در هوا نشسته
تو در آی و غمزه ای زن که نهند پیش بت سر به ستانه ای که باشد صف پارسا نشسته
❈۳❈
ببر، ای دل اسیران، به کجا گریزم از تو به حوالی دو چشمت حشم بلا نشسته
همه شب صبا به بویت، من سوخته چه گویم؟ که چهاست در دل من ز دم صبا نشسته
❈۴❈
تو ز ناله من از من سزد ار جدا نشینی که ز دست خویش من هم ز خودم جدا نشسته
اگرست رسم خوبان که به سر شوند راضی منم این که اندرین ره به ره رضا نشسته
❈۵❈
سر کوی تست خسرو شب و روز، چون کنم من که توام نمی گذاری نفسی به ما نشسته

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۷۲۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ایلیا محمدی
2019-07-26T00:23:43
درود اولا در بیت دوم هوش غلط و هوس درست است ثانیا یه نکته ای که میخواستم خدمتتون عرض کنم اینه که از این غزل امیر خسرو برخی از شعرا تقلید کردن و بر همین وزن و قافیه غزل گفتن از جمله صائب و بیدل مثلا صائب عینا مصرع رو تضمین میکنه و در غزلی میگه به حوالی دو چشمش حشم بلا نشسته چو قبیله گرد لیلی همه جابجا نشستهصائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴۷/#