گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:منم امروز ز روی چو تو یاری مانده باده عیش ز سر رفته خماری مانده

❈۱❈
منم امروز ز روی چو تو یاری مانده باده عیش ز سر رفته خماری مانده
چشم و سینه به گذری های تو بر ره سوده دیده پر خاک و دلی پر ز غباری مانده
❈۲❈
عشق خون خوردن و جان سوختنم فرموده من به نزدیک خود اندر سرکاری مانده
رفته از پیش نظر نقش نگار زیبا بر رخ از خون جگر نقش و نگاری مانده
❈۳❈
بوستانی که درو جز گل بی خار نبود چون توان دید که گل رفته و خاری مانده
وه در این فتنه که فریاد رسد جان مرا ترک قتال و فرس تند و شکاری مانده
❈۴❈
ای صبا، عذری بخواهیش اگر ما رفتیم راه خونخوار و خر افتاده و باری مانده
دوستان باز نیاید دل من بگذارید کشته صیدی ست به فتراک سواری مانده
❈۵❈
خلق گویند که بی او به چه سانی خسرو؟ چون بود بلبل مسکین ز بهاری مانده

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۷۳۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها