گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:ای عشقت آتشی به همه شهر درزده و آن آتش از درونه من شعله بر زده

❈۱❈
ای عشقت آتشی به همه شهر درزده و آن آتش از درونه من شعله بر زده
هر روز چشم مست تو در کاروان صبر بیرون کشیده تیغ و ره خواب و خور زده
❈۲❈
مژگان تو به هر زدن چشم بهر قتل آراسته دو لشکر و بر یکدگر زده
هر تیر کز اشارت تو راست کرده چشم آن تیر راست کرده مرا بر جگر زده
❈۳❈
لب تو مکن به پاسخ تلخ و مرا مکش زان لعل آب کرده و اندر شکر زده
نی چشم تو زده ست مرا تیر، بلکه هست هم چشم من مرا ز گشاد نظر زده
❈۴❈
اینک ز چشم من به تو آمد به مستغاث خون جگر به دامن تو دست تر زده
چون شانه تو مانده ام از دست موی تو پایی به گل بمانده و دستی به سر زده
❈۵❈
دل بر گرفته از تو چرا نشکند دلم؟ چون سنگ برگرفته ای و بر گهر زده
تو تیغ جور بر سر من می زنی و من آیم همی به کوی تو هر روز سر زده
❈۶❈
هر شب زده ز جور تو خسرو هزار آه هر چند گفته بیش مزن، بیشتر زده

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۷۴۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها