گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:ای دل، ار تو عاشقی، زین غم خلاص جان مخواه کار را سامان مجو و درد را درمان مخواه

❈۱❈
ای دل، ار تو عاشقی، زین غم خلاص جان مخواه کار را سامان مجو و درد را درمان مخواه
از بلا و فتنه ترسی، چشم در خوبان منه بیم چاوشان کنی، در یوزه از سلطان مخواه
❈۲❈
یار محمل راند، در ویرانه هجران بمیر نوح کشتی برد، ما را غوطه در طوفان مخواه
دشمن کش دوست می خوانی، مرادت کی دهد؟ نام قصاب ار خضر شد، چشمه حیوان مخواه
❈۳❈
شهسوارا، ناوک مژگان زدی جان بستدی بیشتر زان چون ندارم، مزد آن پیکان مخواه
از تن عاشق ز بهر خون او پرسش مکن از بز قربان ز بهر کشتنش فرمان مخواه
❈۴❈
تن نه مستورست، عصمت از سگ گلخن مجوی دل نه آبادست، عشره از ده ویران مخواه
خاک پایش را به دل می خواهی، ای دیده، خطاست گوهری را کش دو عالم قیمت است ارزان مخواه
❈۵❈
من اسیر شاهد و تو زهد خواهی، ای رفیق آنچه ناید از من رسوای تر دامان، مخواه
زاری خسرو مجو در سینه های بی خبر ناله مرغ اسیر از بلبل بستان مخواه

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۷۶۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها