امیرخسرو دهلوی:چشمت که میان خواب نازست یا رب که چه شوخ و دلنوازست
❈۱❈
چشمت که میان خواب نازست
یا رب که چه شوخ و دلنوازست
هر لحظه ز نیش غمزه تو
صد رخنه به روزه و نمازست
❈۲❈
خونها همه خورد، این چه شکل است؟
دلها همه برد، این چه نازست؟
محمود به خاک شد هنوزش
دل سوی کرشمه ایازست
❈۳❈
شبها غم خود به شمع گویم
کو نیز ز محرمان رازست
سوزنده کسیم نیست جز شمع
کان سوخته سر گدازست
❈۴❈
فریاد رسی که در همه وقت
بر غمزدگان در تو بازست
جانا، تو به خواب شو که مستی
افسانه عاشقان درازست
❈۵❈
سوز دل و آب چشم خسرو
بپذیر که از سر نیازست
کامنت ها