گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:ای که چشم من به روی خویش روشن کرده‌ای اندر آخوش خوش کزان رو خانه گلشن کرده‌ای

❈۱❈
ای که چشم من به روی خویش روشن کرده‌ای اندر آخوش خوش کزان رو خانه گلشن کرده‌ای
صد دل ویران است در هر تار پیراهن ترا تو، چنین نازک، چه تار است اینکه بر تن کرده‌ای؟
❈۲❈
تو همه تن مایه شادی و جانم پر ز غم جان من، وه اینچنین جایی چه مسکن کرده‌ای؟
جلوه کردی بر من از رخ تا روان شد خون ز چشم یارب آید پیش چشمت آنچه با من کرده‌ای
❈۳❈
تیغ زن بر گردن من، خون من در گردنت غم مخور، چون اینچنین خون صد به گردن کرده‌ای
هر شبی تا روز می‌سوزم گدازان همچو شمع دم به دم از سوزش من چله روشن کرده‌ای
❈۴❈
دوست می‌دارم ترا با آنکه بهر خویشتن عالمی بر خسرو بیچاره دشمن کرده‌ای

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۷۷۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها