گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:خنده را سوختن جان من آموخته ای غمزه را غارت ایمان من آموخته ای

❈۱❈
خنده را سوختن جان من آموخته ای غمزه را غارت ایمان من آموخته ای
جان به بازی ببری از من و بازم ندهی این چه بازیست که بر جان من آموخته ای؟
❈۲❈
می زنی بر من سرگشته که سربازی کن گوی بازی تو به چوگان من آموخته ای
طره را بشکنی و باز ببندی، دانم این شکست از پی پیمان من آموخته ای
❈۳❈
جا به چشمم کنی و غرقه شوم برنکشی آشنا گر چه به طوفان من آموخته ای
پاره گرد، ای دل و خون شو که ترا فرمان است عشق بازی تو به فرمان من آموخته ای
❈۴❈
چه کنی از مژه سحر از پی خسرو هر دم این عملها نه ز دیوان من آموخته ای؟

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۷۸۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها