امیرخسرو دهلوی:ز رحمت چشم بر چاکر نداری نداری رحمت، ای کافر، نداری
❈۱❈
ز رحمت چشم بر چاکر نداری
نداری رحمت، ای کافر، نداری
دلم بردی و خوشتر آنکه گر من
بگویم بیدلم، باور نداری
❈۲❈
مگو در من مبین، در دیگران بین
که مثل خویش در کشور نداری
به پشت پای خود بنگر که وقت است
از این آیینه بهتر نداری
❈۳❈
کله را کج منه چندین بر آن سر
که تا با ما کجی در سر نداری
بخور خون دل و دیده مکن، ای آب
نه خون من که خواب و خور نداری
❈۴❈
چودل برداشتن اندیشه ات بود
چرا سنگی به کشتن برنداری؟
حدیث خسرو اندر گوش می کن
ز بهر گوش اگر گوهر نداری
کامنت ها