امیرخسرو دهلوی:دلا، با غمزه خوبان چه بازی؟ بگو با تیغ خون افشان چه بازی؟
❈۱❈
دلا، با غمزه خوبان چه بازی؟
بگو با تیغ خون افشان چه بازی؟
مرا گویی که با من بازیی کن
کنم، جانا، ولی با جان چه بازی؟
❈۲❈
ز جان سیر آمدستم من، وگرنه
مرا با آن لب و دندان چه بازی؟
تفحص کن که حال کشتگان چیست؟
چه رانی مرکب و چوگان چه بازی؟
❈۳❈
چرا بر خود نمی بخشایی، ای دل
بر کافر مسلمانان چه بازی؟
چو پوشی درد خود از بیم جانی
چنین عشقی، بگو، پنهان چه بازی؟
❈۴❈
نه از یارست خوشتر، آنکه بینی
نه از عشق است بهتر، آنچه بازی؟
مکن خسرو که بازی نیست این کار
ترا با ساقی سلطان چه بازی؟
کامنت ها