امیرخسرو دهلوی:ای خوانده، بتان حسن شاهت وز قلب شکستگان سپاهت
❈۱❈
ای خوانده، بتان حسن شاهت
وز قلب شکستگان سپاهت
دودیست بر آتش جهانسوز
آن سبزه خط که شد سیاهت
❈۲❈
شد در ز نخت هزار جان عرق
از خوی چو بر آب گشت چاهت
هر لحظه جراحتی است در جان
بینم چو ز دور گاه گاهت
❈۳❈
دزدم نظر از دو چشم خود نیز
دزدیده چو بنگرم به ماهت
تفسیده چو پر خورد بمیرد
زان روی نمی کنم نگاهت
❈۴❈
شد گریه ای، ار چه پای گیرت
بردن نتوان بدین ز راهت
بسیار شد آه خلق، هشدار
کین باد نیفگند کلاهت
❈۵❈
گر خون ریزی ز صد چو خسرو
رخساره بس ست عذر خواهت
کامنت ها