گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:رخساره چه می پوشی، در کینه چه می کوشی؟ حال دل مسکین را می دانی و می پوشی

❈۱❈
رخساره چه می پوشی، در کینه چه می کوشی؟ حال دل مسکین را می دانی و می پوشی
گر نرخ به جان سازی، ور عمر بها گویی از دیده خریدارم هر عشوه که بفروشی
❈۲❈
گفتی که ز می هر دم سودای دلی دارم تا خون که خواهد بود آن باده که می نوشی
از درد فراقت من بیم است که جان بدهم ساقی دو سه می برده با داروی بیهوشی
❈۳❈
شب رفت، چراغ ما از سوز نمی شیند ای شمع، تو هم دانم آتش زده دوشی
زین دیده بی فرمان خون چند خورم آخر یکبار ز سر بگذر، ای سیل که بر دوشی
❈۴❈
گر فتنه ز چشم آمد، ای دل، تو چرا مانی ور سوخته شد عاشق، عارف، تو چرا جوشی
غم بست لبم آخر، درد دل بیماران از ناله شود وردش، زو مرده به خاموشی
❈۵❈
گفتم که کنم یادش تا دل به نشاط آید چون کار به جان آمد، خوش وقت فراموشی
گر خال بناگوشت دل بستد و منکر شد باری تو گواهی ده، ای در بناگوشی
❈۶❈
خسرو، ز رخ خوبان گفتی که کنم توبه کاری که ز تو ناید، بیهوده چرا کوشی؟

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۸۱۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها