امیرخسرو دهلوی:بر لب اثر شراب داری وز غمزه خیال خواب داری
❈۱❈
بر لب اثر شراب داری
وز غمزه خیال خواب داری
شب خسپی و ما کنیم فریاد
آگه نشوی، چه خواب داری؟
❈۲❈
نارسته ز پوست می نماید
خطت که ز مشک ناب داری
در آب حیات غرقه شد خضر
زان سبزه که زیر آب داری
❈۳❈
تری خطت بجای خویش است
هر چند بر آفتاب داری
لب از تو و دل ز من، خوشی کن
چون هم می و هم کباب داری
❈۴❈
خون ریز که گر بپرسدت کس
در هر مژه صد جواب داری
گفتی کنمت به غمزه بسمل
بسم الله اگر شتاب داری
❈۵❈
گر کشتنی است بنده خسرو
بیهوده چه در عذاب داری؟
کامنت ها