گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:می گذری که سینه را وقف هوای خود کنی من که بوم که بر دلم داغ جفای خود کنی

❈۱❈
می گذری که سینه را وقف هوای خود کنی من که بوم که بر دلم داغ جفای خود کنی
گویمت این چنین مرو، وز بد چشم کن حذر لیک تو گفت نشنوی، کار برای خود کنی
❈۲❈
حیف بود که در روش پای تو بر زمین رسد دیده به خاک می نهم، گر ته پای خود کنی
ماهی و آفتاب سان گرم بر آسمان روی آه مرا اگر شبی راهنمای خود کنی
❈۳❈
گفتی اگر نگه کنی دو رخ من سزا کنم آینه گر کنی نگه، هم تو سزای خود کنی
جان تو هست در دلم، وز سر لطف و مردمی هر چه بجای دل کنی، آنگه بجای خود کنی
❈۴❈
خسرو از اشتیاق تو سوخته گشت و وقت شد گر نظری به مرحمت سوی گدای خود کنی

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۸۲۹

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها