گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:باز بهر جان ما را ناز در سر می‌کنی دیده بیننده را هردم به خون تر می‌کنی

❈۱❈
باز بهر جان ما را ناز در سر می‌کنی دیده بیننده را هردم به خون تر می‌کنی
گر چو مویم می‌کنی، بهر عدم هم دولت است زانکه ره دورست و بار من سبک‌تر می‌کنی
❈۲❈
آفتابی تو، ولی زآنجا که روز چون منی‌ست کی سر اندر خانه تاریک من در می‌کنی
گفتی از دل دور کن جان را و هم با من بساز شرم بادت خویش را با جان برابر می‌کنی
❈۳❈
می‌کنی آن خنده‌ای تا ریش من بهتر شود باز خنده می‌زنی و آزار دیگر می‌کنی
ای بت بدکیش، چشم نامسلمان را بپوش در مسلمانی چرا تاراج کافر می‌کنی؟
❈۴❈
هر زمان گویی که حال خویش پیش من بگوی آری آری، گفت خسرو نیک باور می‌کنی

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۸۳۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها