امیرخسرو دهلوی:خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای انگبین زان لب چون برگ سمن باز گشای
❈۱❈
خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای
انگبین زان لب چون برگ سمن باز گشای
نقل شاهانه تو پسته و عناب سزد
مردمی کن، قدری گنج دهن بازگشای
❈۲❈
با بزرگان نرسد خرده سخن می گویی
خرده گیری به میان نیست، سخن بازگشای
جعد تو تنگ به کار دل ما پیچیده ست
پنجه ای چند ز جعد چو شکن بازگشای
❈۳❈
هست کوتاه شب وصل درازیش ببخش
زان سر زلف سیه نیم شکن بازگشای
کامنت ها