گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگشایی جانها به عشوه سوزی، چون زلف را نمایی

❈۱❈
دلها به غمزه دزدی، چون خنده برگشایی جانها به عشوه سوزی، چون زلف را نمایی
دلها بری و گویی، من دلبری ندانم بازی ز زلف بستان تعویذ دلربایی
❈۲❈
هستم فتاده در غم برخاسته ز هستی هیچ افتدت که گه گه در دیدن من آیی
گردد دل غمینم خون از برای جانان زیرا که می برآید حال من از جدایی
❈۳❈
خون شد ز گریه دیده، بفشان ز زلف گردی تا دیده سرمه سازد از بهر روشنایی
چندین مگو که خسرو با من چه کار دارد؟ آخر تو روز عیدی، من بنده روستایی

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۸۵۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها