امیرخسرو دهلوی:نامردم است، هر که درو نیست مردمی عودی که بوش نیست، بسوزش به هیزمی
❈۱❈
نامردم است، هر که درو نیست مردمی
عودی که بوش نیست، بسوزش به هیزمی
مردم نه ای، چه نفس بد اندر نهاد تست
دیوی که جای کرده در اندام آدمی
❈۲❈
وه این چه کوری است که در چارراه شرع
با صد هزار رهبر بیننده ره گمی
عمر روان چو آب و تو معمار قصر خاک
چو آب چشمه هست، چرا در تیممی؟
❈۳❈
شرمی که بهر مال شوی بنده خزان
چون بنده خدایی و فرزند آدمی
چون بد کنی، بدیت بگویند، از آن مرنج
کان هم خودی که در حق خود در تکلمی
❈۴❈
از برگ ریز یاد کن و دل منه به باغ
ای بلبلی که بر سر گل در ترنمی
امروز باژگونه مزن نعل اسپ خویش
فردا چو زیر خاک لگدکوب هر سمی
❈۵❈
از تست بی نمازی خسرو، دلا که تو
مردار اوفتاده به چه بلکه در خمی
کامنت ها