امیرخسرو دهلوی:ز من برشکستی به یکبارگی در وصل بستی به یکبارگی
❈۱❈
ز من برشکستی به یکبارگی
در وصل بستی به یکبارگی
درافتاده بودی به دامم، چه سود؟
که از دام جستی به یکبارگی
❈۲❈
بیا کز جدایی بر انداختم
همه ملک هستی به یکبارگی
مگر در دلت مهربانی نماند!
که پیمان شکستی به یکبارگی
❈۳❈
برفتی و با بدسگالان من
به عشرت نشستی به یکبارگی
چه می خورده ای، خسروا، که دگر؟
ز اندوه رستی به یکبارگی
کامنت ها