گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:دلم که لاف زدی از کمال دانایی نگر که چون شد از اندیشه تو سودایی

❈۱❈
دلم که لاف زدی از کمال دانایی نگر که چون شد از اندیشه تو سودایی
دمی اگر چه که جان من از تو تنها نیست به جان تو که به جان آمدم ز تنهایی
❈۲❈
در انتظار نسیمی ز تو به راه صبا گذشت عمر گرامی به باد پیمایی
اگر چه عرصه عالم پر است از خوبان بیا که از همه عالم مرا تو می نایی
❈۳❈
چو وصل نیست مرا، قرب تو همینم بس که استان خود از خون من بیالایی
چو گل فشانی بر دوستان خود کم از آنک مرا طفیل همه سنگسار فرمایی
❈۴❈
دلم که رفت، نیاورد یاد هم چیزی از آن مسافر آواره گرد هر جایی
درید جامه عمر و نماند آن مقدار که زیر پا بکشم دامن شکیبایی
❈۵❈
به بند باز نیامد چو خسرو از خوبان رهاش کن که بمیرد کنون به رسوایی

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۸۹۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها