گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:به ناز هر نفسی سوی من گذر چه کنی؟ همین که این دل من خون کنی، دگر چه کنی؟

❈۱❈
به ناز هر نفسی سوی من گذر چه کنی؟ همین که این دل من خون کنی، دگر چه کنی؟
اگر چنین که تویی نیم شب روی بر بام تبارک الله تا بر سر قمر چه کنی؟
❈۲❈
یکی کرشمه ابروت بهر فتنه بس است به گرد روی ز مو این همه حشر چه کنی؟
خدای از پی دل بردن آفرید ترا تو موی بهر چه بافی و سر به بر چه کنی؟
❈۳❈
چو هر چه کردم امانم نبود از دستت کنون ز دیده بخواهم کشید هر چه کنی
نعوذبالله امید وفا ز پس از تو من استوار ندارم ترا، اگر چه کنی
❈۴❈
کمر همی طلبی تا به کشتنم بندی ترا که نیست میانی، بگو کمر چه کنی؟
ز رنج خسرو گفتی همیشه بر حذرم کنون که کار دل از دست شد، حذر چه کنی؟

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۹۰۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها