امیرخسرو دهلوی:پیش از این من با جوانان آشنایی کردمی کاشکی زیشان هم از اول جدایی کردمی
❈۱❈
پیش از این من با جوانان آشنایی کردمی
کاشکی زیشان هم از اول جدایی کردمی
از دل گمگشته اکنون گوش نتوانم نهاد
زانکه اول وصف خوبان ختایی کردمی
❈۲❈
زین دل دوزخ اگر افروختی شمع مراد
وقتی آخر شام غم را روشنایی کردمی
یک سخن شیرین ندارم یاد از آن رویی که آن
بر جراحتهای جانی مومیایی کردمی
❈۳❈
توبه داد این چشم شاهدباز و این شاهد مرا
زانچه من وقتی حدیث پارسایی کردمی
ای خوش آن شبها که از بهر گدایی بر درت
بر سر کوی تو بر درها گدایی کردمی
❈۴❈
خلعت تیغت ز خون بایستی اندر گردنم
تا میان عاشقانت خودنمایی کردمی
از پی تو دوست می دارم غمت را، ورنه من
با چنان بیگانه ای کی آشنایی کردمی
❈۵❈
زاغ نالان است خسرو بی رخت وز خار هجر
گر گلی بودی ز تو، بلبل نوایی کردمی
کامنت ها