گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:شاه حسنی وز متاع نیکویی داری فراغی زیبدت گر می کنی بر حال مسکینان دماغی

❈۱❈
شاه حسنی وز متاع نیکویی داری فراغی زیبدت گر می کنی بر حال مسکینان دماغی
داغ هجرانم نه بس، خالم ز رخ هم می نمایی چند سوزم، وه که داغی می نهی بالای داغی
گه به من دزدیده بینی گه به دزدی خویشتن را
نزد من جان دادن است این، نزد یاری نیست لاغی
❈۲❈
بهر این حاجت که بوک آیی شبی بر من چو شاهی می نهم از سوز دل شبها به هر مشهد چراغی
آب چشمم گفت حالم بر درت زان پس تو دانی هم تو می دانی که نبود بر رسولان جز بلاغی
❈۳❈
غنچه دل پاره پاره گرددم چون یادم آید آنک بودم با گل خندان خود روزی به باغی
چند گوییدم که رفت از گریه چشمت، سرمه ای کن من برین ظالم همی خواهم به جای سرمه داغی
❈۴❈
هست نالان سوخته جانم مرم، ای کبک رعنا گر ز مردار استخوانی بشنوی بانگ کلاغی
عقل و هوش الحمدلله رفت، ازین پس ما و عشقت یافت چون خسرو ز صحبتهای بی دردان فراغی

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۹۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها