گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:یار دل برداشت وز رنج دل ما غم نداشت زهره ام کرد آب و تیمار من در هم نداشت

❈۱❈
یار دل برداشت وز رنج دل ما غم نداشت زهره ام کرد آب و تیمار من در هم نداشت
گریه ها کردم که خون شد سنگ خارا را جگر سنگدل یارم که چشمش قطره زان نم نداشت
❈۲❈
ماجرای درد خود بر روی او صد بار پیش یک به یک گفتیم و او را ذره ای زان غم نداشت
دی برون رفتم فغانها کردم و بگریستم بود او در خواب مستی و غم عالم نداشت
❈۳❈
دوش بیخود بوده ام در بستر غم تا به چاشت همچنان می سوخت شمع و دیده من دم نداشت
ای که گویی خوشدلی، یارب، همین در عهد ما گشت پنهان یا کسی خود از بنی آدم نداشت
❈۴❈
صبر خود یکبارگی زانگونه از ما برگذشت هیچ گه گویی که با ما آشنایی هم نداشت
دیر زی، ای عشق کز اقبال تو پاینده بود این متاع انده و غم، هیچ چیزی کم نداشت
❈۵❈
این دل خسرو که از عشق جوانان پخته شد همچنان خون ماند کز شیرین لبی مرهم نداشت

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مجید دری
2018-09-09T12:21:46
به گمان مصرع دومِ بیت دوم این‌چنین باشه:سنگدل یارم که چشمش قطره[ای] زان نم نداشت