گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:بی قرارم کرد زلف بی قرار کافرت ناتوانم کرد چشم جادوی افسونگرت

❈۱❈
بی قرارم کرد زلف بی قرار کافرت ناتوانم کرد چشم جادوی افسونگرت
رگ برون آمد مرا از پوست در عشقت، مگوی کز ز بهر آن خط مشکین بیاید مسطرت
❈۲❈
گر زنم جامه به نیل و یا شوم غرقه در آب شادیم، زیرا تو خورشیدی و من نیلوفرت
گر بر آیی بر سپهر و یا خرامی بر زمین آفتاب کشورت خوانند و شاه لشکرت
❈۳❈
با چنان خونین لبی کاید همی زو بوی شیر خون من می خور، حلال است آن چو شیر مادرت
چشم من دور، ار بگویم مردم چشم منی زانکه هر ساعت همی بینم بر آب دیگرت
❈۴❈
نوک مژگانت ز تیری می شکافد هر زمان سینه ام بشکاف و بنگر، گر نباشد باورت
سینه من بر مثال شانه گردد شاخ، شاخ وه مبادا تار مویی کژ ببینم بر سرت
❈۵❈
مار زلفت حلقه حلقه در دل خسرو نشست مردم، ار آگه نگردد غمزه جادوگرت

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۲۱۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

آرا
2018-09-28T10:01:56
درمصراع دوم بیت دوم "کز ز بهر... "دوباربکاربردن کلمه "از"منطقی نمی باشد