گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:شب و روز می بنالم ز جفای چشم مستت چه کنم که در نگیرد به دل ستم پرستت

❈۱❈
شب و روز می بنالم ز جفای چشم مستت چه کنم که در نگیرد به دل ستم پرستت
به خم کمند زلفت همه عالم اندر آمد به چه سان رهم ز بندت، به کجا روم ز دستت
❈۲❈
دل من به خاک جویی و نیابیش از این پس که بماند پای در گل ز غبار زلف پستت
همه وقت شست زلفت من خسته را چو آتش تو چه می کشی نگویی، که چنین خوش است شستت
❈۳❈
چو گشایی و ببندی به خمار چشم نرگس شکند هزار توبه ز یکی گشاد دستت
ز دلم به باغ حسنت همه باد تند خسپد تویی، ار چه شاخ نازک، نتوان بدین شکستت
❈۴❈
نبود فسردگان را سر دوستکامی ما که ز خون دیده باشد می عاشقان مستت
نبود همیشه خوبی، ز برای چشم بد را تو زکوة حسن باری بده این زمان که هستت
❈۵❈
نفسی نشین و دل ده که برفت جان خسرو بگشاد چشم تیری که ز نوک غمزه خستت

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۲۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها