امیرخسرو دهلوی:عاشقان را درد بی مرهم خوش است بیدلان را دیده پر نم خوش است
❈۱❈
عاشقان را درد بی مرهم خوش است
بیدلان را دیده پر نم خوش است
گر سخن در گوش جانان می رسد
گفت و گوی هر که در عالم خوش است
❈۲❈
گر بتان از درد عشاق آگهند
هر کجا دردیست بی مرهم خوش است
هر کسی کو غم خورد ناخوش بود
من غم خوبان خورم کاین غم خوش است
❈۳❈
جان من آزار دل چندین مجو
خود درین ایام دلها کم خوش است
زلف را بهر خدا شانه مزن
همچنان آشفته و درهم خوش است
❈۴❈
دیدنت خوب است، گر خود ساعتی ست
پادشاهی، گر همه یکدم، خوش است
وصل تو خوش بود وقتی، وین زمان
ناخوشی های فراقت هم خوش است
❈۵❈
خسروا، با بیدلی خو کن که دل
هم دران گیسوی خم در خم خوش است
کامنت ها