امیرخسرو دهلوی:ای که روی تو حیات جان است دیده جایت شده جای آنست
❈۱❈
ای که روی تو حیات جان است
دیده جایت شده جای آنست
ماه را از رخ چون خورشیدت
در شب چاردهم نقصانست
❈۲❈
سخن اندر لب تو دل ببرد
دل چه باشد، سخن اندر جان است
بی لبت هر لب لعلی که گزم
سنگ ریزه به ته دندانست
❈۳❈
ناتوانم، که غمت با من کرد
هر چه از جور و جفا بتوانست
سلک در گشت مرا ز آب دو چشم
تار هر رشته که در دندانست
❈۴❈
به گه گریه سواد چشمم
تیره، گویی که شب بارانست
گفتیم غم مخور و آسان گیر
این به گفتن، صنما، آسانست
❈۵❈
دور از شعله آه خسرو!
که دلش سوخته هجرانست
کامنت ها