گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:درد دلم را طبیب چاره ندانست مرهم این ریش پاره پاره ندانست

❈۱❈
درد دلم را طبیب چاره ندانست مرهم این ریش پاره پاره ندانست
راز دلت را به صبر گفت بپوشان حال دل غرقه را کناره ندانست
❈۲❈
خال بنا گوش او زگوشه نشینان برد چنان دل که گوشواره ندانست
قافله عقل را به ساعد سیمین راه بجایی برد که یاره ندانست
❈۳❈
سختی ازان دیدی، خسروا، که به اول قاعده آن دل چو خاره ندانست

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۲۷۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امیر کرمی
2021-02-16T11:55:16
دروددر مصرع اول بیت دوم یک 《را》 جا افتاده استراز دلت را به صبر گفت بپوشان
nabavar
2021-02-16T12:39:25
این غزل از اوحدی مراغه ای ست، غزل شمارهٔ 107درد دلم را طبیب چاره ندانستمرهم این ریش پاره پاره ندانستراز دلم را به صبر، گفت: بپوشانحال دل غرقه از کناره ندانستطالع من خود چه شور بود؟ که هرگزهیچ منجم در آن ستاره ندانستیار به یک بار میل سوی جفا کردحق وفای هزار باره ندانستبرد گمانی که: ما به عشق اسیریماین که چه نامیم یا چه کاره؟ ندانستخال بنا گوش اوز گوشه نشینانبرد چنان دل، که گوشواره ندانستقافلهٔ عقل را به ساعد سیمینراه ز جایی بزد که باره ندانستدوش به خونی گریستم، که ز موجشعقل به اندیشها گذاره ندانستسختی ازان دید، اوحدی، که به اولقاعدهٔ آن دل چو خاره ندانست