امیرخسرو دهلوی:ای سر کشیده از من، سر کشم به پیشت گر از طریق خویشی بینم از آن خویشت
❈۱❈
ای سر کشیده از من، سر کشم به پیشت
گر از طریق خویشی بینم از آن خویشت
ماییم و غنچه دل موقوف بند عشقت
کو باد تا بگوید احوال من به پیشت
❈۲❈
نتوان به شرح دادن با صد جریده گل
حسنی ز وصف رویت، وصفی ز شرح پیشت
تا داده از لب تو دل را گل انگبینی
زنبور جان من شد مژگان همچو نیشت
❈۳❈
چون بینمت به ناگه، خواهم که جای سازم
در سینه فگارم اندر درون ریشت
لطفی به بنده خسرو از تیر غمزه تو
آماج کرد سینه، بیرون نشد ز کیشت
کامنت ها