امیرخسرو دهلوی:تا دیده در جمال تو دیدن گرفته است خونابه ها ز چشم چکیدن گرفته است
❈۱❈
تا دیده در جمال تو دیدن گرفته است
خونابه ها ز چشم چکیدن گرفته است
مهر و مه است در نظرم کم ز ذره ای
تا خاک آب دیده کشیدن گرفته است
❈۲❈
چون کرده ایم نسبت گل با جمال او
دل هم ز شوق جامه دریدن گرفته است
کی پند و اعظم بنشیند به گوش دل
گوشم که خواری تو شنیدن گرفته است
❈۳❈
در جان هزار گونه جراحت پدید شد
لب را به قهر ما چو گزیدن گرفته است
دل را هوای شربت و آب زلال نیست
در عاشقی چو زهر چشیدن گرفته است
❈۴❈
تا گفته ای که جانب خسرو همی روم
اشکش ز دیده پیش دویدن گرفته است
کامنت ها