گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:کوس شه خالی و بانک غلغلش درد سر است هر که قانع شد به خشک و ترشهٔ بحر وبر است

❈۱❈
کوس شه خالی و بانک غلغلش درد سر است هر که قانع شد به خشک و ترشهٔ بحر وبر است
تا ز هر بادی به جنبی ، پا به دامن کش چو کوه کادمی مشتی غبار و عمر باد صرصر است
❈۲❈
شکرگو ، ار فقر نفست را کشد ، زیرا خلیل چون تبر برداشت منت بر بتان آذر است
دولت آن نبود که سلطان را پرستی چون سگان خدمت درویش کن کاین مایه فراذ فرتر است
❈۳❈
مرد بینا در گلیم و پادشاه عالم است تیغ خفته در نیام و پاسبان کشور است
پیر ار از نامردای رگ چو پیدا شد ز پوست بهر تعلیم مریدان، راستی را مسطر است
❈۴❈
هست بینایی بشر آنجا که عین عزت است هست مرغابی ملک جایی که به حر اخضر است
فرهمت سالکان را ، راه عرش و کرسی است پر بلبل ، نردبان شاخ سرو صرصر است
❈۵❈
جعفر آن باشد که طیار ازفلک بیرون پرد نی کسی کاو بال را طیار سازد جعفر است
نفس خاک تست هر گه نور بر تو تافتست سایه زیر پابود هر گه که برتارک خور است
❈۶❈
در تصوف ، رسم جستن، خنده کردن بر خود است در تیمم مسح کردن خاک کردن برسر است
دل زسوداهای گوناگون بشوی و جمع باش زانکه اوراق سفید ایمن ز بیم ابتر است
❈۷❈
کار بیداران نباشد خوابگاه آراستن همت درویش خواب آلوده جایی لنگر است
رخش همت را فگن بر گستوان از دلق فقر نقش محراب بکن کاینجا جهاد اکبر است
❈۸❈
خستن نفس گزندهٔ مذهب صاحب دلت کشتن مار گزندهٔ قوت افسون گر است
از جراحت زنده گردد دل که فاسد شد چو خون ورد «الشافی هوالله» بر زبان نشتر است
❈۹❈
کاراین جا کن که تشویش است در محشر بسی آب از این جا بر، که در دریا، بسی شور و شر است
احتراق مفلسی مصباح راه ظلمت است ذوالفقار حیدری مفتاح به آب خیبر است
❈۱۰❈
هر که پا بسته به زر باشد به زنجیرست اسیر بیش از این نبود که او بسته به زنجیر زر است
رسم مردم نیست خود بینی ببین مردم به چشم عین بینایی و در خود ننگرد، زان سرور است
❈۱۱❈
چشم حاصل کن که آنگه می‌نماید بی‌حجاب آنچه پنهان در پس این شیشهٔ صافی در است
هر که خواند علم شرع آنهم نه از بهر خداست از پی تعظیم میرد اعتقاد داور است
❈۱۲❈
هر کرا خاموش بینی ، پند می‌گوید بگیر کالت دشنام گفتن جا هلان را منبر است
معنی خسرو موثر ناید اندر مردگان هیچگه دیدی که مستی در سبو و ساغر است
❈۱۳❈
یاربم تو فیق ده کارم به جانا وقت مرگ آنچه فرمان خدا و سنت پیغمبر است

فایل صوتی دیوان اشعار قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - قصیدهٔ دریای ابرار «این تلخ می که هست دل مرده را حیات زهر است در دهان حریفان بد فعال»

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ناشناس
2014-12-17T01:51:35
سطر هفتم: "به حر" نا درست است، بحر درست است
ناشناس
2014-12-17T01:55:18
در این: والفقار حیدری مفتاح به آب خیبر است"به آب" نادرست است، "باب" درست است
بردیا
2016-12-17T15:37:36
بیت هشتم با توجه به واژه " سرو " قافیه " عرعر " می باشد به معنی سرو کوهی در ضمن کلمه " صرصر " در بیت دوم قافیه شده و این کار تکرار قافیه میباشدتنها به ذکر حاشبه ها اکتفا نکنید و اشکالات را مرتفع نماییدبا تشکر
بردیا
2016-12-16T19:57:18
بیت یک " بانگ " صحیح است و بیت دوم " بجنبی " بیت چهارده " محرابی "
اسیر تهرانی
2023-08-05T20:33:02.3210184
بیت دوم ظاهرا باید «تا به هر بادی نجنبی پا به دامن کش چو کوه» باشد. یعنی برای این که هر بادی تو را نجنباند مثل کوه ثابت بنشین؛ محکم بنشین. ایراد کاتب است.