گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:امشب که چشم من به ته پای او بخفت جان رخ نهاده بر رخ زیبای او بخفت

❈۱❈
امشب که چشم من به ته پای او بخفت جان رخ نهاده بر رخ زیبای او بخفت
شب تا به صبح دیده من بود و پای او چشمم نخفت هیچ، ولی پای او بخفت
❈۲❈
مردم ز دیده در طلبش رفت و آن نگار از راه دیگر آمد و بر جای او بخفت
با هر مژه عتاب دگر داشتم، و لیک سر مست بود، نرگس رعنای او بخفت
❈۳❈
از رشک تا به صبح نخفتم که جعد او پیچیده در میانش و بالای او بخفت
آن جعد تیره پشت به من کرد و رو بتافت کاندر رهش ز بهر چه مولای او بخفت؟
❈۴❈
نومید باد دیده خسرو ز روی او گر چشم من شبی به تمنای او بخفت

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۳۰۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها