گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:رخت ولایت چشم پر آب را بگرفت غمت درونه جان خراب را بگرفت

❈۱❈
رخت ولایت چشم پر آب را بگرفت غمت درونه جان خراب را بگرفت
چگونه خواب برد دیده را ز هجرانش چنین که خون جگر جای آب را بگرفت
❈۲❈
گرفت خط لب چون آب زندگانی او بسان سبزه که لبهای آب را بگرفت
سؤال کردم بوسی از آن لب چو شکر سخن در آمد و راه جواب را بگرفت
❈۳❈
ز غیرت رخ او آفتاب خواست ز چرخ فرو فتد، که ذنب آفتاب را بگرفت
رواست گر بزند خیمه بر فلک خسرو که آن کمند چو مشکین طناب را بگرفت

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۳۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها