گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:بیا بیا که مرا طاقت جدایی نیست رها مکن که دلم را ز غم رهایی نیست

❈۱❈
بیا بیا که مرا طاقت جدایی نیست رها مکن که دلم را ز غم رهایی نیست
دلم ببردی و گر سر جدا کنی ز تنم به جان تو که دلم را سر جدایی نیست
❈۲❈
بریز جرعه که هنگامه غمت گرم است بگیر باده که هنگام پارسایی نیست
اگر ربوده به زلف تو شد دلم چه عجب چو کار زلف تو، الا که دلربایی نیست
❈۳❈
بر آب دیده روانی تو همی خواهم اگر چه آب مرا بر درت روایی نیست
مرا بپرسی کاخر مرا ز تو غم نیست اگر نیایی هست و اگر بیایی نیست
❈۴❈
به بنده خسرو بوسی بده مکن حکمت که بنده نیز حکیم است، اگر سنایی نیست

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۳۳۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

تمیم حنفی
2021-01-12T20:34:26
جدا مباش که این رسم آشنایی نیستبیا بیا که مرا طاقت جدایی نیست
ترانه
2020-12-18T01:46:07
بر آب دیده روانی تو همی خواهماگر چه آب مرا بر درت روایی نیست مصرع اول این بیت چطور خونده میشه؟