امیرخسرو دهلوی:بر آن لبی که شکر با حلاوتش شوراست هزار ملک سلیمان بهای یک مور است
❈۱❈
بر آن لبی که شکر با حلاوتش شوراست
هزار ملک سلیمان بهای یک مور است
یقین که صورت جانها تمام بتوان دید
ازان صفا که در آن سینه چو بلور است
❈۲❈
به کوی تو نه عجب گور عاشقان، عجب است
که هم خود از گل عشاق خشت بر گور است
دکان زهد ببستند عاشقان امروز
که از سواریت آفاق پر شر و شور است
❈۳❈
هزار جلوه مقصود می کند گردون
ولی چه سود که چشم امید ما کور است
فراز کنگره وصل کی توان رفتن
که رشته کوته و بازوی بخت بی زور است
❈۴❈
ربوده چشم تو هم دین و هم دل خسرو
مگر که عادت آن ترک غارت و عور است
کامنت ها