امیرخسرو دهلوی:مرا به سوی تو پیوند دوستی خام است به آفتاب ز ذره چه جای پیغام است
❈۱❈
مرا به سوی تو پیوند دوستی خام است
به آفتاب ز ذره چه جای پیغام است
هزار جان مقدس شدند خاکستر
هنوز پختن سودات از آدمی خام است
❈۲❈
بیار ساقی دریای می که جانم سوخت
ز جاجه دل من گر چه دوزخ آشام است
ازان چراغ که دلهای خلق می سوزد
چراغها به سر کوی تو به هر شام است
❈۳❈
خطاست نسبت بالای تو به سرو، که سرو
نه شوخ وشنگ خرام است و مست و خودکام است
دلم که بستده ای باز ده که که لاف زنم
که این خرابه ز سلطان خویش انعام است
❈۴❈
زکوة حسن کم از یک نظاره آخر کار
گدای کوی توام، گر چه خسروم نام است
کامنت ها